۲ مطلب در بهمن ۱۳۸۳ ثبت شده است

دلسوختگان سوختند

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

 

قرار بود مثل شبهای قبل برویم مسجد ارک ولی کاری پیش آمد نرفتیم ولی شنیدیم که:

 

مرد ایستاده بود و نماز می خواند. شاید هم اشک می ریخت. کودک نشسته بود کنار پای مرد و با مهر او بازی می کرد. بالا را نگاه می کرد و بابا را می دید که دارد گریه می کند. مهر را گذاشته بود در دهانش و می مکید. لبانش گِلی شده بود. خاک را می خورد و می خندید.

الله اکبر.

مرد دستانش را بالا می آورد و قنوت می گیرد.

ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذابا نار.

کودک سر به مهر گذاشته است و چیزی می گوید. شاید هم شعر می خواند.

 

***

 

کودک ساکت گوشه ای افتاده است روی زمین. لبخند زده است و پیشانی اش خاکی است.

مرد مدام می دود. گر گرفته است بدنش. آتش شعله می کشد و او باز می دود.

می دود و فریاد می‌زند: «یا زهرا چی کشیدی پشت در ؟»

 

شاید هم:

 

جنازه ها را می آوردند سردخانه. بیشترشان سوخته بودند. مردی نشسته بود کنار یک جنازه و با صدای بلند گریه می کرد. رفتم جلو گفتم: «حالا چه وقته گریه کردنه. جنازه ها رو بذار تو سرد خونه. بازم دارن می آرن.»

چیزی نگفت و باز گریه کرد. رفتم که خودم جنازه را بگذارم داخل سرد خانه. ملافه سفید رویش را کنار زده بود. ملافه را گرفتم. بلند کردم تا دوباره رویش بکشم.

تمام بندش سوخته بود و سیاه شده بود. فقط مانده بود سینه اش که داشت برق می زد.

جنازه بعدی را آورده بودند. من و مرد نشسته بودیم پای جنازه و اشک می ریختیم.

 

 

(برای شادی روح کشته شدگان مسجد ارک یک حمد و سوره بخوانید. ان شا الله که سرشان هم اکنون در دامان مولایشان باشد.)

 

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حامد تأملی

یا اباعبدالله

السلام علیک یا اباعبدالله

 

حتما هر شیعه ای آرزو دارد که اینگونه بمیرد:

 

غسل من اشک چشامه          کفنم پیرهن سـیامه

به همه میگم تو محشـر           بدونید حسین آقامه

 

بعد یک عمری تو دنیا               که فقط مست تو بـودم

شور یا حسین زهــرا               تو کفن می‌شه سرودم

 

ذکر تلقین توی قــبرم               نام شـاه عالمینه

سدر و کافورم ایشالله              تربت قبر حسینه

 

وصیت کردم رو قبرم                 روضـــه زینب بخــونن

تا شاید آقـا بیـــان و                 تا سحر پیشـم بمونن

 

وقـتی کــه نکـــیر و منکـــر         روبــروی من می شینن

عکس شش‌گوشه ضریح و        به روی سینم می بینن

 

می بینن سینم کبوده             وحشت رو ازم می گیـرن

جای پرسشهای قبـرم             بوسه از سینم می گیرن

 

وصیت کـــردم رو قبـــرم            عکس یه حرم بذارن

کنارش به عشق عباس          یه بوته‌ی یاس بکارن

 

رو دلم یه شاخه‌ی یاس           تو چشام بارون الماس

روی قلـــب من نوشتــه           خونه‌ی حضرت عبـاس

 

ای علم به دوش اربــاب           حرمت تـو سینــه‌ی ماسـت

هر جایی اسم تو باشه           برا ما بهشت همون جاست

 

 

 

این شعریست که شب دوم محرم امسال در مسجد ارک توسط برادر بختیاری خوانده شد. برای گرفتن فایل صوتی آن اینجا را کلیک کنید.

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حامد تأملی