۲ مطلب در شهریور ۱۳۸۵ ثبت شده است

در باب ذات نسوان

یا حق

یکی از دوستان می گفت که قبل بعضی از مطالب باید غسل کرد و شهادتین گفت و در بوق کرد تا شاید دیگران تو را تکفیر نکنند.
مقاله زیر انتقادی است به بعضی از دیدگاه های نادرست نسبت به بعضی مسائل که امید است کسی توهین یا هتک حرمت تلقی نکند که شاید این انگ ها تا حال به ما نچسبیده باشد. من بعدش را خدا داند.
گاهی وقتها بعضی تصورات را مو شکافی کنی و نوعی دیگر بیان کنی خودش طنز است. مگر طنز فقط برای خندیدن محض است؟ کمی هم افلا تعقلون لازم است!
ولی عجالتا اشهد ان لا اله الا الله الواحد القهار الرحمن الرحیم الغفور.

سلسله مقالات میلینیسم (متضاد فمینیسم) ۱

هر چه در این موضوع اندیشه کنی و فسفر بسوزانی یا مغز خویش با مغز ابنای بشر ممزوج کرده و شور کنی و خلایق به هزار ترفند و شامورتی بازی من جمله مسابقه و همایش و اجلاس و قس علی هذا بر سر شوق و ذوق آوری تا اندکی از آن بالاخانه ملوکانه کار کشند که ذات نسوان از چیست و کیست و کجاست و چه خواهد شد؟، همه انگشت تحیر به دندان گزیده و چون چهارپایان در گل فرو رفته، می مانند در خلقت این مخلوق عجیب که از جانب باری تعالی حضرت حق ساتع شده است و بدان که راه به جایی نخواهی برد الا ترکستان.
حالی که این سوالات مطرح شد و ذهنها را به جست و خیز وا داشت باید برآن شد که پاسخی درخور برایش جست. حال واقعا ذات نسوان از چه جنس است و چیستند یا کیستند این خلایق؟ در این باب اقوال بسیار است و سلایق خروار خروار و در چیستی و کیستی شان هزاران فلسفه بافته و بعدد ما لا احاط به کتابها نگاشته که از مخیله مخاطبان فراست و صبرشان ایضا اندک.
وانگهی عده ای گویند که اول زن عالم امکان از اضافات گل آدم ابوالبشر است که حق تعالی به هنگام تجسم آدم و قبل از نفخ فی الطین نعوذا بالله اندازه و مکیال از کف داده و در ورز دادن سرشت، آب و گل اندکی فزونی داشته و عاقب‍ة الامر مقداری گل مانده که به حکم قول خویش که می فرماید:«لایحب المسرفین» و چنان که حرف مرد یکی است(وانگهی در جنسیت حق تعالی تشکیک بسیار است و ایشان لاجنسند) باقی گل برای خلقتی مجدد همت گماشت و بدین سان زن بیآفرید.(حال آنکه مجدد آب و گل افزوده شده یا همان کفایت می کرده و به اندازه خلقت نخست، وقت صرف شده یا خیر؟ بماند که آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است)
عده ای نیز هم قول اند بر آنکه حوا، اول زن عالم هستی، از جنس دنده آدم است و زن قهرا مخلوق جناق مرد است و این بازی است میان جل جلاله و مخلوقش آدم که از همان ابتدا به حکم تنهایی طرفین براه افتاده است و حکما به علت وجود جناق و شکستن آن «یادم تو را فراموش» بوده است. در این میان باری تعالی همان تکه را که از آن خویش بوده را مبدل به زن نموده تا در آینده بدان، بر جنس مرد مظفر گردد.
بدین سان شد که هر گاه به حکم احتیاج (البت فلاسفه می گویند: خریت بخوانید) مردی عزم تاهل می کند و بدان توهم دچار می گردد که باید همدم و ندیمی از جنس مخالف بستاند و در سرخوشی و مستی و خماری زودگذر این بزم هزار خط و خال دچار می گردد، آنگاه احد صمد آن جناق به مرد باز می گرداند و جنس مذکر غافل از کرده خویش آن را گرفته و نمی گوید «یادم». و همان جاست که قهار جبار همیشه مظفر ندایی از عرش کبریایی خویش ساتع می سازد و اجمعین ملایک هم قول می گویند: «یادم تو را فراموش».
مرد به خود لرزیده و تازه دو هزاریش می افتد که چه خبطی کرده ولی چه چاره که آب بر جوی رفته است و این بازی را مجدد مخلوق به خالق باخته و این سنت الهی به گواه تاریخ دوباره عجز مخلوق را قطعی می سازد. وانگهی مرد دست از پا درازتر خاطر خود بدین سان تسلی می دهد که مست بودم و بر انسان مدهوش تکلیف روا نیست. وای بر این ترمیدور ضاله.
بر صحت و سقم این دو قول تردید و شک بسیار است وانگهی قاطبه ذکور بر آنها متفق القول اند.
 عده ای نیز ضاله‌ی خودفروشِ اجنبی پرستِ گولِ استکبار خورده‌ی ضِ ضِ حکم به برابری و مساوات و هزار و یک بامبول مختلف الالوان داده اند که خداشان هدایتشان کناد آمین.
این مقاله رسالت فخیمه جنس ذکور است در میان چندین هزار مقاله که مدام کوس «النسا افضل المخلوقین» را به صدا در می آورند که بگوید «اعرفوا النسا خیرا» نه آنکه «النسا اذل المخلوقین». و این مجالی است تک ورقی در این عالم لا یتناهی با شعار همیشگیمان که در زیر می آید (تفسیر و تاویلش بماند برای آتیه):

مردان از دامن زنان به معراج می رسند.    امام(ره)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حامد تأملی

نرگس و روابط دیپلماتیک

یاحق

هیچ کس نمی تواند تاثیرات و تبعات مثبتی که سریال نرگس در سطح جامعه به بار آورده است را منکر شود. مخصوصا آموزه های انرژیکی که در جای جای سریال به صورت ماهرانه و زیرکانه ای جاسازی شده است که بسان تار و پودی می مانند که نمی توان آن دو را از هم تشخیص داد و هر یک بدون دیگری معنایی ندارد.
تشعشعات این سریال پا از حد و مرز این مرز و بوم گوهربار فرا نهاده و در روایط دیپلماتیک ما هم تاثیر گذاشته است. در این مورد گزارش زیر به دست ما رسیده است.

کوفی عنان بعد از حضور در تهران و استقبال دکتر احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری رفته و بعد از خوش و بش و احوال پرسی مرسوم مستقیم سر اصل مطلب رفت و راجع به مواضع ایران در مورد انرژی هسته ای صحبت کرد. دو طرف بعد از کلی بحث و جدل به نتیجه نرسیدند تا ساعت ۱۰:۴۵ شب فرا رسید. تمامی اعضای حاضر من جمله رییس جمهور و کوفی عنان سکوت کرده و به تلویزیون خیره شدند. بله سریال پر بیننده نرگس شروع شد. ابتدا کوفی عنان هاج و واج مانده بود که چه کند ولی بعد از مدتی او هم مجذوب سریال شد. ....

(........... سریال نرگس .............)

ساعت ۱۱:۳۰ شد و همه به سر کار خود باز گشتند. کوفی عنان که بسیار تحت تاثیر سریال قرار گرفته بود زیر لب ذکر گرفته بود و مدام «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» را زمزمه می کرد و متعاقبا بدون هیچ حرف اضافی ای حق را به ایران داده و بسیار با رییس جمهور همدردی کرد.
کوفی عنان: درک بهتری از مواضع ایران در زمینه پرونده هسته‌ای بدست آورده ام

در راستای همین بحث عنان متعهد شد که حتما بهروز را به ایران بازگرداند.
بر علیه شوکت قطعنامه ای در شورای امنیت صادر کند (قطعنامه ۱۷۰۳)
جایزه نوبل صلح را امسال به نرگس دهد.
او اذعان داشت که نمی تواند برای آقای سعیدی کاری کند و کاملا از این جهت متاسف است ولی قول داد که حتما برای برنامه های آتی از شرکت آقای سعیدی برای همکاری با آژانس استفاده و از ایشان راهنمایی بگیرند.

بعد از جلسه که کاملا اهداف را به دنبال داشت عنان به سازمان ملل زنگ زد:

U Mammad? Earth is on middle of your head with your frogy eyes. this whole U came in this country but don't understand that they have a REAKTOR in tehran Uni.  ?  They rubbed jam on your head Unsolved. Truthly I stay 2 or 3 days in here until finished Narges. don't work? Ya Ali.

ترجمه تحت اللفظی: تویی ممد؟ خاک تو فرق سرت با اون چشای وزغی ات. اینهمه اومدی تو این مملکت نفهمیدی یه رآکتور هم توی دانشگاه تهران دارن؟ سرت رو شیره مالیدن بیچاره. راستی من یه دو سه روزی می مونم تا این نرگس تموم شه. کاری نداری؟ یا علی.

به این ترتیب نرگس باز به دادمان رسید و این شیر زن حتی مشکل هسته ای ما را نیز حل کرد.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حامد تأملی